مواد مخدر یکی از نابسامانی های اجتماعی است که مسبب آن نظام سرمایه داری می باشد. البته این توجیه از جانب ایدئولوگ های نظام سرمایه داری بارها مطرح شده که پدیده هائی مثل مواد مخدر و فحشا به قدمت تاریخ بشر است. اولا مواد مخدر و فحشا و نابسامانی های اجتماعی تعریف جدیدی در جامعه جدید بنا به نیاز های سرمایه داری پیدا کرده است و ثانیا سرمایه داری سد راه جنبشی است که تلاش دارد این نظام را همراه با مشقات و مصائب اش به نفع انسانیت کنار زند.
رژیم سرمایه اسلامی علیرغم سرکوب عریان قادر به کشتن آرزوی یک زندگی مرفه و شاد در جامعه نشد. آرزوئی که برخی برای تحقق آن، از آنجا که هنوز راه رسیدن واقعی به آن را نیافته اند، وارد بیراهه باندهای مواد مخدر میشوند. در جامعه ای که 90 درصد امکاناتش در دست بخش کوچکی است، جامعه ای که نسل جوان در کابوس بی تامینی و بی آیندگی بسر میبرد، باندهای مواد مخدر تله ای برای بدام انداختن برخی از جوانان است که راه رسیدن به رویای زندگی بهتر را در این مسیر میجویند. کسانی که میخواهند و حق دارند که خوشبخت باشند اما راه تحقق خوشبختی را نمیشناسند. کمتر کودکی امروز در ایران هست که با انواع مواد مخدر آشنا نباشد و آن را از دور و نزدیک ندیده باشد. محلات جنوب شهر که محل سکونت طبقات ندار جامعه است بیشترین قربانی را میدهد. قدم زدن در محلات جنوب شهر تهران و مواجه نشدن با فروشنده های ریز ودرشت مواد مخدر پدیده نادریست. اما از آن جا که این جوانان کم سن و سال سهمی در این تجارت هولناک از نظر مالی ندارند راهی کشور های دیگر میشوند. در یک نمونه از دفاعیات ناصر زرافشان در پرونده قتل های زنجیره ای صفحه ای بود که نشان میداد درصد بالایی از مخارج وزارت اطلاعات رژیم از پخش مواد مخدر در ایران تامین می شود.
ژاپن یکی از مراکز مافیای مواد مخدر است. ژاپن کشور آسمان خراش های صد طبقه، اتوبان های هوایی، جامعه صنعتی با سنت خشن و قدیمی تبعیت در تمام سطوح. در این مقاله به دلایل نیاز مافیای مواد مخدر و فعالیت گسترده آن در ژاپن نمی پردازم. اما به همین بسنده می کنم در کشوری که سرمایه داری با "مدیریت ژاپنی" دمار از روزگار کارگر در می آورد و استثمار کارگر و نیروی کار را تا حد امکان بالا برده است، انسان اسیر و برده در این مناسبات به مواد مخدر نیاز پیدا می کند. در ژاپن باندهای مواد مخدر محدود به سازمان های محلی نیستند. مافیای آمریکای جنوبی، مافیای ایتالیا، مافیای ایرانی، و یاکوزا که مافیای ژاپن است فعالیت و رقابت خونین دارند. دولت ژاپن برای کوتاه کردن دست یاکوزا از قدرت به حضور مافیای کشور های دیگر من جمله ایران احتیاج دارد. از آنجا که دولت ژاپن به خارجی ها مخصوصا کارگران مهاجر از ایران به سختی اقامت می دهد، به غیر از گردانندگان اصلی مافیای مواد مخدر، که عمدتا اقامت قانونی ژاپن را دارند، اکثریت کارگران مهاجری که بدام باندهای مواد مخدر می افتند اقامت غیر قانونی در ژاپن دارند. عامل دیگری که ژاپن را جهنم توزیع کنندگان مواد مخدر میکند زندان های طویل المدت است. برای همین فروشندگان اصلی مواد مخدر ترجیح میدهند برای تجارتشان و فروش و جابجائی محموله ها از کارگران مهاجر و جوانان محتاجی استفاده کنند که موقعیت بشدت دشواری دارند. واضح است خطر دیپورت و زندان مثل سایه این افراد را تعقیب می کند.نفس رسیدن به ژاپن شاخ غولی است که جوان بیکار در ایران باید آن را بشکند. ورود به ژاپن و وارد شدن به چنین شغل وحشتناکی متاسفانه آرزوی بخشی از جوانان تهران و انزلی است. تصور این که یک انسان از چه درجه محرومیت و رنج در جامعه خود برخوردار است که صابون چنین سفر و آینده خطرناکی را به تن میزند، گوشه از ابعاد وحشتناک زندگی در جمهوری اسلامی را بیان میکند. با اینحال برای جوانانی که امروز در ایران زندگی می کنند، با بالا رفتن هزینه سفر قاچاق در دنیا و سخت شدن کنترل فرود گاه ها بعد از 11 سپتامبر، رسیدن به ژاپن هم به رویائی تبدیل شده است.
سوخونویت اسم یک محله خارجی نشین در بانکوک پایتخت تایلند است. در این محل شما میتوانید جوانان بسیاری را بیابید که با آرزوی رفتن به ژاپن به هر کاری تن میدهند. شب ها در خیابان و زیر پل می خوابند، بانکوک شهری که در چهار فصل بهشت توریسم اروپائیست، شهری که قدم زدن فیل ها توجه هر رهگذری را جلب میکند، جهنمی برای کارگران مهاجر از ایرانست که رویای سفر به ژاپن دارند. البته کار به اینجا ختم نمیشود.عده ای برای رسیدن به ژاپن در فرود گاه های اروپا به اتهام تروریسم به زندان میروند. عده ای دیگر بخشی از سرمایه خود را که با هزار بدبختی جور کرده اند از دست می دهند (پسری را میشناختم که مجبور شده بود برای تامین هزینه سفرش جهیزیه خواهرش را بفروشد و آخر هم به مقصد نرسید) و باز هم اگر شانس بیاورد بتواند وارد ژاپن شود، که سخت تربن قسمت این سفر وارد شدن به ژاپن با پاسپورت جعلی است، پلیس مهاجرت ژاپن در صورت شناسایی این کارگران مهاجر را به زندان دیپورتی می فرستد. اگر تمام این سفر که بیشتر به کابوسی شبیه است با موفقیت انجام شود، چون تقریبا از هر ده نفر یک نفر موفق به ورود به ژاپن می شود، تازه جدالی عظیم بر سر مرگ و زندگی آغاز میشود. به قول یکی از این کارگران در ژاپن پول خونمان را میدهند.
از آنجا که چهره ژاپنی تفاوت زیادی با چهره ایرانی ها دارد، مهاجرین ایرانی به راحتی قابل شناسایی هستند. جامعه ژاپن در حال حاضر دید بسیار بدی نسبت به مهاجرین از ایران دارد و این جدا از ضد خارجی بودن که همه جا ناسیونالیسم بادش میزند ریشه در حضور ایرانی ها در باند های مواد مخدر و جنایت دارد. چند سال پیش تلویزیون ژاپن بعد از دستگیری محمود کدخدایی او را به عنوان "مرد سال خطر ژاپن" معرفی کرد. او متهم به چندین فقره قتل بود و در ایران نیز شاکی خصوصی داشت. ناگفته نماند که او قبلا قهرمان المپیک آسیایی شده بود. از قهرمانی المپیک آسیایی تا آدم کشی حرفه ای!
فروش مواد مخدر از بعد از ظهر تا نیمه های شب ادامه دارد. دستگیری یک توزیع کننده برابر است با هشت تا ده سال زندان و سپس دیپورت به ایران. کم نیستند از کارگران مهاجر از ایران که بدام این باندها افتادند و بعد ازمدت کوتاهی راهی زندان شدند. اما دیپورت به ایران هم در زندان های ژاپن آرزویست. ناگویا یکی از شهرهائیست که مافیای ایرانی در آن فعالیت دارد. عاملین این مافیا جوانان را برای توزیع مواد مخدر استخدام میکنند. جابجایی مواد مخدر و درگیری با بقیه باندهای رقیب از جمله کارهایست که این جوانان باید انجام دهند. بعضی در این راه جان خودرا از دست میدهند. مثلا درگیری مسلحانه با مافیای آمریکای جنوبی که هر دفعه چندین کشته و زخمی به جا میگذارد. عمر چنین "زندگی" در ژاپن به دو سال بیشتر نمیرسد. فشارهای مداوم، ترس جان و دیپورت و زندان و جابجایی مداوم، زندگی در سکوت، روزها مخفی شدن و شبها کار، بزور به دو سال میکشد. این گزارش تنها گوشه ای از مصیبت جوانان و کارگران مهاجریست که در منگنه باندهای مواد مخدر در ایران و ژاپن قربانی میشوند. رساندن انسانها به درجه ای از فقر و ناچاری که راضی به تن دادن به هر خفت و جنایتی بشود. سرمایه داری بنا به ماهیتش تقاضا و بازار مصرف مواد مخدر و همینطور باندها و مافیاهای توزیع آن را سازمان میدهد و بازتولید میکند. سودی که در این صنعت جابجا میشود نجومی است و البته قربانیان آن هم نجومی. *